خواب ها دروغ نمی گویند ... روایتی عاشقانه

بالاخره بعد از چند سال تصمیم گرفتم ادامه رمان شیرین رو بنویسم .
بعضیا شاید خونده باشن و بعضیا هم نه ؛ اینو باید بگم که لزومی به خوندن اون رمان نیست چرا که کل روایت داستان را عوض کردم ( البته درون مایه و کلیت داستان سرجاشه ) . از شیوه نگارش گرفته تا بقیه ماجراها ، داستان رو از اول شروع کردم . شیوه نگارش این داستان هم شاید کمی نسبت به بقیه داستان ها و رمان هایی که خوندید یکم متفاوت باشه ولی سعیمو کردم تمام انتقادا ، نظرها و پیشنهادای عزیزانی که در طول این چند سال باهام درمیون گذاشتن رو ، بگونه ای در نگارش این رمان تاثیر بدم .
شاید رمان هیجان انگیز و بقول یارو گفتنی دهن پر کنی نباشه ، ولی بر اساس واقعیت نوشته شده و سعی کردم و میکنم که ملاک نگارش  رمان حفظ درون مایه واقعی و به ارزش کشیدن ارزش ها باشه ، واسه همین امیدوارم خوشتون بیاد .
نکته دیگه اینکه هنوز نگارش رمان کامل نشده ولی اسکلت داستان آماده ست . واسه همین در نظر دارم بصورت بخش بخش یا قسمت قسمت و هفتگی این رمان رو همین جا براتون آپ کنم . لذا از همه عزیزان درخواست دارم نظرات و پیشنهاداتشون رو برام بفرستن و مطمئن باشن تاثیرگذار خواهد بود .