اقا سلام
نوکرتم به خدا
اقا
راستش نمیدونم چی بگم
امروز صبح که تو هیئت حسابی باهاتون صحبت کردم
سبک شدم
اما
چجوری بگم
انگار نه انگار همین چند ساعت پیش هیئت بودم
نمیدونم من بهونه گیر شدم
یا بهونهه بهم گیر داده
اما اقا باور کنید که زندگی توی این زمانی که من و همسنای من
هستیم خیلی سخته
خیلی مشکله
حالا اقا سختیشم هیچی
یه جوری شده که اقا
اصلا بیخیال
ولش کن نگم بهتره
اما اقا من
خود من خیلی توی دلم اشوبه
خرابه خرابم اقاجان
نمیدونم چیشد که بین من و شما اینقدر فاصله افتاد
از کجا خوردم خودمم نمیدونم
اقا
اسیر زلف توبه توی تو شدم یبن الحسن
نزار بیچاره شم به دادم برس
از همون روزی که دنیا اومدم
تارسیدنت دلم شور میزنه
یبن الحسن
کجایی