loading...
باران پاییزی وبلاگ جدید من
مهدی بازدید : 12 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)


 روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار دردش آمد ...

 یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای!

یک دانشمند عمق چاله و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت!

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد!

   یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند

در واقعیت وجود ندارند!!!

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت!

یک پرستار کنار چاله ایستاد و با او گریه کرد!

یک  روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن

به داخل چاله کرده بودند پیدا کند!

یک تقویت کننده  فکر او را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است!

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی!!!

 

 

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاله بیرون         آورد...!

آنکه می تواند انجام می دهد و

                    آنکه نمی تواند انتقاد می کند.

                                                  جرج برناردشاو


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 147
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 104
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 116
  • بازدید ماه : 168
  • بازدید سال : 331
  • بازدید کلی : 3,957