امروز هم گذشت... روز مقدس من...
یک روز پر از ماجراجویی درونی و خوآگاهانه...
نشستم کنار خودم و باز هم با دلم جنگیدم! لبخند زدم و جنگیدم! عشق ورزیدم و
جنگیدم!!!
و حالا به ظاهر دلم سر به راه شده و با من راه می آید!
راست می گوید سارا؛ من خوب بلدم با دلم کنار بیایم! این بار هم...
شاید این تنها کاری باشد که خیلی خوب بلدم!
* هرچه دلم خواست نه آن می شود...